loading...
بیتابی من
زهرا بازدید : 6 جمعه 13 تیر 1393 نظرات (1)

یه روز بهم گفت:

«می‌خوام باهات دوست باشم؛آخه می‌دونی؟ من اینجا خیلی تنهام»



بهش لبخند زدم و گفتم:



«آره می‌دونم فكر خوبیه من هم خیلی تنهام»



یه روز دیگه بهم گفت:



«می‌خوام تا ابدباهات بمونم؛ آخه می‌دونی؟ من اینجا خیلی تنهام»



بهش لبخند زدم و گفتم:



«آره می‌دونم فكر خوبیه.من هم خیلی تنهام»



یه روز دیگه گفت:



«می‌خوام برم یه جای دور، جایی كه هیچ مزاحمی نباشه



بعد كه همه چیز روبراه شد تو هم بیا آخه می‌دونی؟ من اینجا خیلی تنهام»



بهش لبخند زدم و گفتم:



«آره می‌دونم فكر خوبیه من هم خیلی تنهام»



یه روز تو نامه‌ش نوشت:



«من اینجا یه دوست پیدا كردم آخه می‌دونی؟من اینجا خیلی تنهام»



براش یه لبخند كشیدم وزیرش نوشتم:



«آره می‌دونم فكر خوبیه من هم خیلی تنهام»



یه روز یه نامه نوشت و توش نوشت:



«من قراره اینجا با این دوستم تا ابد زندگی كنم آخه می‌دونی؟ من اینجا خیلی تنهام»



براش یه لبخند كشیدم و زیرش نوشتم:



«آره می‌دونم فكر خوبیه من هم خیلی تنهام»



حالا دیگه اون تنها نیست و من از این بابت خیلی خوشحالم



و چیزی که بیشتر خوشحالم می کنه اینه که نمی دونه



(من هنوز هم خیلی تنهام)

ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط حمیدرضا در تاریخ 1393/04/13 و 21:26 دقیقه ارسال شده است

به وب منم سر بزن
hamidreza2016.persianblog.ir
hamidreza2016.mihanblog.com


کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 7
  • کل نظرات : 4
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 22
  • آی پی دیروز : 6
  • بازدید امروز : 12
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 12
  • بازدید ماه : 12
  • بازدید سال : 14
  • بازدید کلی : 192